من که خودم می دونم که تو چقدر صبوری

یه بار از عمه پوران بود که شنیدم * وَچه جان ! رَسَنی هر دِتا سَره بَکِشی پارَه وونه! اَته سر وِنه کِتاه بیه! وِنه بِگذِره!* 

و چقدر خوب این ضرب المثل قدیمی رو به دخترش یاد داد که همیشه تو کشمکشهای زندگی اون و دایی این زن دایی بود که کوتاه میومد و میاد و همه مون بارها گفتیم که اگه این صبوری زن دایی نبود تا حالا هزار بار زندگیشون از هم پاشیده بود. 

من به این فکر می کنم که هرگز ، هرگز ، هرگز حتی یه کم از صبر مامان رو نمی تونم داشته باشم (نمی تونم کلمه ی خوبی نیست! دوستش ندارم... هرگز یه کم از صبر مامان رو ندارم!) زن دایی که جای خود داره.