خانه
عناوین مطالب
تماس با من
گاه و بیگاه نوشت!
گاه و بیگاه نوشت!
جدیدترین یادداشتها
همه
یکبار...تنها همین یکبار!
حالا از حال بد به حال خوب!
از حال خوب به حال بد
نه تو دیگر هستی،نه خیالی که از آن دلخوشیم سبز شود
یک شب هوای گریه...یک شب هوای فریاد... امشب دلم هوای تو کرده است.
هرچه دارم و ندارم
ای رفاقت قدیمی ای طنین ناسروده یه نفر نبض صداتو از رگای ما ربوده
وقتی که نه هست های ما چونان که بایدند و نه باید های ما...
تو خوبی، و این همه ی اعتراف هاست
من تو را مشغول می کردم دلا ، یاد آن افسانه کردی عاقبت
تردید
از گذشته هر چه می آرم به یاد
صد دانه یاقوت
برای از تو نوشتن هوا هوای بدیست
هوای گریه با من
بخشی از دستنوشته هایم
حس می کنم بودنتو
ما می رویم چون دلمان جای دیگر است
گل بارون زده ی من
راستی چی شد چه جوری شد اینجوری عاشقت شدم؟
این قافله تا کربلا دیگر ندارد فاصله
شب نیلوفری
بر این مژده گر جان فشانم رواست!
اولویت یا انتخاب!
اینجوری خیلی بهتره هم واسه تو هم واسه من
بیا تا برایت بگویم چه اندازه تنهایی من بزرگ است
من که خودم می دونم که تو چقدر صبوری
این روزها که می گذرد جور دیگرم
همیشه اول فصل بهار می خندم...
هر روز از کنار تو رد می شوم همین!
بایگانی
اردیبهشت 1388
16
فروردین 1388
13
اسفند 1387
6
بهمن 1387
3
آمار : 12909 بازدید
Powered by Blogsky
این روزها که می گذرد جور دیگرم
...
پویا
...
ترس ها و هول و هراس های من
...
این نگاهها ، رفت و آمد ها ، رضایت ها
...
کاش زودتر بگذرد
فرزانه
دوشنبه 3 فروردینماه سال 1388 ساعت 13:30
0
لایک